فضائل الشهداء (در قلمرو آفتاب)

قرارگاه سایبری سردار شهید ابوالفضل صادقی

حلول سال فاطمی بر محبین اهلبیت مبارک

هوالجمیل

حضرت فاطمه، مالک محشر

روزی پیامبر صلی الله علیه و آله به منزل فاطمه علیهاالسلام آمد و او را محزون دید. به او فرمود: دخترم، حزن و اندوه تو برای چیست؟ عرض کرد: پدر جان، محشر و برهنه ایستادن مردم در روز قیامت را یاد کردی! فرمود: دخترم، آن روز بزرگی است، ولی جبرئیل از خدا به من خبر داد که خداوند میفرماید: [ صفحه ۸۶]اول کسی که روز قیامت زمین برای او شکافته میشود من هستم، بعد پدرم ابراهیم، سپس شوهرت علی بن ابیطالب است. آنگاه خداوند جبرئیل را با هفتاد هزار فرشته به سوی تو میفرستد، و بر سر قبر تو هفت قبه از نور میزند. بعد اسرافیل سه حله از نور برای تو میآورد و بالای سرت میایستد و تو را صدا میزند: یا فاطمه بنت محمد، برخیز به سوی محشرت. تو برمیخیزی و از ترس در امان هستی، و عورت تو پوشیده است بعد اسرافیل آن حلهها را به تو میدهد و تو آنها را میپوشی. سپس زوقائیل با مرکبی از نور نزد تو میآید که زمام آن از مروارید تر است، و روی آن زیراندازی از طلا است. تو سوار آن میشوی و زوقائیل زمام آن را بر دوش میکشد، و در پیش روی تو هفتاد هزار ملک که در دستهای آنان علمهای تسبیح است. هنگامی که راه میافتی هفتاد هزار حوریه به استقبال تو میآیند، و نگاه کردن تو را به یکدیگر مژده میدهند، و در دست هریک آنان مجمرهای از نور است که از آنها بوی عود بدون آتش بالا میرود و بر سر آنان تاجهای جواهر نشان است که با زبرجد سبز زینت داده شده است. آنان از طرف راست تو میآیند و تو همانطور که از قبر آمدی مسیر را ادامه میدهی تا آنان تو را ملاقات میکنند. مریم دختر عمران با هفتاد هزار حورالعین که همراه تو اند به استقبال تو میآیند و به تو سلام میدهند، و او با همراهانش از طرف چپ تو حرکت میکنند. سپس مادرت خدیجه دختر خویلد اول زنی که به خدا و رسول ایمان آورده به استقبال تو میآید، و همراه او هفتاد هزار ملک که در دستهایشان علمهای تکبیر است. [ صفحه ۸۷]وقتی نزدیک محشر میشوی، حوا با هفتاد هزار حوریه به همراه آسیه بنت مزاحم به استقبال تو میآیند و او با همراهانش با تو حرکت میکنند. وقتی وسط اهل محشر رسیدی در حالیکه خداوند آن روز همهی خلایق را در یک جا جمع مینماید، و همه گوش به فرمان میایستند. سپس منادی از زیر عرش ندا میکند و خلایق میشنوند: دیدگانتان را ببندید تا فاطمه صدیقه دختر محمد و همراهانش عبور کنند. آن روز کسی به سوی تو نظر نمیکند مگر ابراهیم خلیل الرحمن و علی بن ابیطالب. آدم، حوا را طلب میکند و او را با مادرت خدیجه و پیشاپیش او میبیند. سپس برای تو منبری از نور نصب میکنند که هفت پله دارد. بین هر پله تا پلهی دیگر صفهای ملائکه است که در دستهایشان علمهای نور است، و حورالعین از طرف راست و چپ منبر صف میکشند، و نزدیکترین زنها به تو از طرف چپ حوا و آسیه است. وقتی بالای منبر قرار گرفتی جبرئیل نزد تو میآید، و به تو میگوید: یا فاطمه، حاجت خود را بخواه، و تو میگویی: پروردگارا حسن و حسین را به من نشان بده. آنان را نزد تو میآورند در حالی که از رگهای گردن حسین خون میریزد و او میگوید: پروردگارا، امروز حق مرا از آنان که به من ظلم کردند بگیر. در این موقع خدای جلیل غضب میکند، و با غضب خدا جهنم و فرشتگان همه غضب میکنند، و در این هنگام جهنم نعره میکشد و آتشی از جهنم بیرون میآید، و قاتلان حسین و فرزندانشان و فرزندان فرزندانشان را برمیچیند و آنان میگویند: پروردگارا، ما در [ صفحه ۸۸]کشتن حسین حاضر نبودیم! خداوند به شلعهی جهنم میگوید: به کبود چشمی و سیه رویی آنان را بگیرید. آنان را از موی پیشانیشان بگیرید و به درک اسفل از آتش بیندازید. آنان بر دوستان حسین (ع) از پدرانشان که با حسین جنگیدند و او را کشتند سختتر بودند. سپس جبرئیل میگوید: ای فاطمه، حاجتت را بخواه. تو میگویی: پروردگارا، شیعیانم! خداوند عزوجل میگوید: آنان را آمرزیدم. تو میگویی: شیعیان شیعیانم! خداوند میگوید: روانه شو، و هرکس به تو تمسک کند همراه تو در بهشت است. در اینجا همهی خلایق آرزو میکنند که ای کاش همه از فاطمیان بودند. بعد تو روانه میشوی و شیعیانت و شیعیان فرزندانت و شیعیان امیرالمومنین (ع) همراه تو اند که همه در امان از ترس و عورتهایشان پوشیده است، و سختیها از آنان برطرف شده، و مشکلات بر آنان آسان شده است. مردم میترسند ولی آنان نمیترسند، و مردم تشنهاند و آنان تشنه نمیشوند. وقتی به در بهشت میرسی، دوازده هزار حورالعین تو را ملاقات میکنند که قبل از تو کسی را ملاقات نکردهاند، و بعد از تو نیز کسی را ملاقات نمیکنند. در دست آنان چوبدستیهایی از نور است، و آنان بر مرکبهایی از نور سوارند که تشکهای آنها از طلای زرد و یاقوت است، و زمام آنها از مروارید تر است. بر روی هر مرکبی متکایی از سندس چیده است. وقتی تو داخل بهشت میشوی، اهل بهشت به تو بشارت میدهند، و برای شیعیانت سفرههائی از جواهر روی ستونهای نور میچینند و شیعیان تو از غذاهای سفرهها میخورند در حالیکه هنوز مردم در [ صفحه ۸۹]حساب هستند ولی آنان در بهشت در آنچه دلشان بخواهد دائمی هستند. وقتی دوستان خدا در بهشت مستقر شدند، آدم و پیامبران بعد از او تو را زیارت میکنند و در وسط فردوس دو مراورید است در یک رشته که یک مروارید سفید و یک مروارید زرد، و در میان آنها قصرها و خانههایی است که در هریک از آنها هفتاد هزار خانه است. در مروارید سفید منازل ما و شیعیان ما است، و در مروارید زرد منازل ابراهیم و آل ابراهیم است. فاطمه علیهاالسلام عرض کرد: ای پدر جان، نمیخواهم روز مرگ تو را ببینم و بعد از تو بمانم. فرمود: دخترم، جبرئیل از طرف خدای عزوجل به من خبر داده: تو اول کسی از اهلبیتم هستی که به من ملحق میشوی. وای بر کسی که به تو ظلم کند، و رستگاری بزرگ برای کسی که تو را یاری کند. [۷۱] . برگرفته از کتاب اما دخترم فاطمه در آستان فاطمه علیها السلام نوشته ب-ام نرجس - به نقل از وبلاگ ام الکتاب

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱ فروردین ۱۳۹۶ساعت 10:27  توسط محمد حسین صادقی  |