فضائل الشهداء (در قلمرو آفتاب)

قرارگاه سایبری سردار شهید ابوالفضل صادقی

سالگرد تعطیلی سایت یالثارات

هوالجمیل

جمله‌ای تکان‌د‌هند‌ه از آیت‌الله بروجرد‌ی(ره)

نقل است که آیت الله‌العظمی بروجرد‌ی د‌ر اواخر عمر خود‌ می فرمود‌ند‌:« ای کاش به جای پذیرش مرجعیت عام شیعیان جهان، د‌ر قضیه مبارزه با کشف حجاب به شهاد‌ت می رسید‌م». این همان چیزی است که باید‌ امروزه مورد‌ تاکید‌ مسئولین فرهنگی ، علما و حوزه های علمیه و تمامی کسانی که د‌راقشارمرد‌م تاثیر گذارند‌،قرار بگیرد‌...

به نقل از سایت یالثارات که متأسفانه در اولین سالگرد تعطیلی آن هستیم.

چهارشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۵۰
 هفته‌نامه یالثارات به دلیل لزوم بازتوانی‌مجدد تا اطلاع ثانوی چاپ و منتشر نمی‌‌شود.
جای یالثارات در این روزهای بحرانی و پر از نفاق و اعتراضات به حق و ناحق و فتنه و دلسوزی و دلواپسی ،خالی است.
+ نوشته شده در  جمعه ۲۹ دی ۱۳۹۶ساعت 21:52  توسط محمد حسین صادقی  | 

گاف جدید لیدر---- ری استارت

💢 گاف جدید لیدر ری استارت آبروی عربستان و مزدورانش را �

+ نوشته شده در  جمعه ۲۲ دی ۱۳۹۶ساعت 19:12  توسط محمد حسین صادقی  | 

آرزوی سردار سلیمانی

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۶ساعت 23:13  توسط محمد حسین صادقی  | 

اتقوا دعوۀ المعسر

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۶ساعت 22:31  توسط محمد حسین صادقی  | 

کلیپی از سردار سلیمانی

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۶ساعت 20:8  توسط محمد حسین صادقی  | 

مقصر فتنه 96

هوالجمیل

مقصران فتنه 96 کیستند؟؟؟

اگرچه بحمدالله دامنۀ فتنه 96 کمتر از یک هفته جمع شد ولی چند اصل حسرت آمیز همیشگی زخمها و داغهای قدیم مان را زنده و تازه کرد:

1-                اول اینکه در اوج قدرت، شدیداً آسیب پذیریم مخصوصاً وقتی از خودی‌های احمق و خودسر گل می‌خوریم.

2-                در مملکت ما همه مسئولین چپ و راست مثل همیشه خود را بی گناه و جناح مقابل و امریکا و غیره را مقصر می‌دانند.

3-                متأسفانه در مملکت ما تا کار به جای باریک نرسد هیچکس برای حرف مردم پشیزی ارزش قائل نیست؟

4-                امریکا و ایادی‌اش هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند؛ این خود‌ی‌های فرصت طلب و موج‌سوار چپ و راست هستند که همه غلطی می‌توانند بکنند.

5-                دولت و مجلس، اعتراضات به حق مردم نسبت به مفاسد اداری و اقتصادی و مشکلات گرانی و بیکاری را چند روز دیگر فراموش می‌کنند تا وقتی دیگر و فتنه‌ای دیگر و موج‌سواری‌ای دیگر اما همیشه دلو سالم از چاه بالا نمی‌آید، خدا بخیر کند....

6-                لعنت و نفرین ابدی خداوند بر فتنه‌گران و فرصت‌طلبان و موج‌سوارانی که به برکت خون مطهر شهدا روی کار آمدند و به راه و رسم و خون شهدا خیانت کرده‌اند و می‌کنند.

7-                والسلام

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۶ساعت 22:52  توسط محمد حسین صادقی  | 

شهادت همرزم شهید حججی

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۶ساعت 20:32  توسط محمد حسین صادقی  | 

ننگ بر فتنه گران،از هر فکر و جناح

هوالجمیل
اگرچه نوشته های کیهان همیشه یکطرفه بوده و معمولا جریان اصلاحات را تکفیر و اصولگرایان را تقدیس میکند ولی مطالبی که در مقاله زیر نوشته اند خالی از لطف نیست، صرفنظر از اینکه در مورد فتنه گری احمدی نژاد و اقدامات اخیرش که حتی مقام معظم رهبری نیز به آن اشاره داشتتند، چیزی ننوشته اند....
********
آدرس غلط درباره آشوب های اخیر
جریان مدعی اصلاحات که پس از ناکامی در فتنه 88 با پیام‌های متعددی به دشمنان مردم ایران از جمله آمریکا زمینه تحمیل تحریم‌های شدید را فراهم کردند، امروز نیز با فرصت طلبی ریاکارانه ضمن دادن آدرس غلط به دولت از آشوب های اخیر، گرای تحریم‌های جدید علیه ملت را به دشمن می‌دهند. به نقل از کیهان

ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۶ساعت 20:4  توسط محمد حسین صادقی  | 

9دی

حماسه جاودانه 9 دی گرامی باد

+ نوشته شده در  شنبه ۹ دی ۱۳۹۶ساعت 0:6  توسط محمد حسین صادقی  | 

9 دی - روز بصیرت گرامی باد

امام خامنه‌ای:

کسانی که امکانات کشور

دستشان بوده حق ندارند

اپوزیسیون باشند

اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی سراسر کشور با رهبرانقلاب دیدار کردند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای،در آستانه‌ی هشتمین سالگرد حماسه‌ی نهم دی‌ماه «روز بصیرت و میثاق امت با ولایت»، هزاران نفر از اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی سراسر کشور، صبح امروز (چهارشنبه) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.

گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار به شرح زیر است:

_ در جنگ باید حدس بزنید دشمن می‌خواهد چه‌کار بکند. امروز حدس زدن نیاز ندارد، هزاران توپخانه‌ی دروغ‌پردازی به سمت این ملت مشغول شلیک هستند، برای اینکه مردم را ناامید و بدبین کنند و اعتماد به نفس مردم را بگیرند. متأسفانه در داخل هم گروهی، درست همان کار دشمن را ادامه می‌دهند: ناامید کردن مردم، متهم کردن، دروغ‌های شاخدار دشمن‌ساز را در ذهن مردم جا انداختن؛ این‌ها کارهایی است که عده‌ای دارند انجام می‌دهند.
_ این‌ها تقوا ندارند؛ آن کسانی که کار دشمن را در داخل انجام می‌دهند تقوا ندارند. این‌ها دینشان سیاسی است؛ به‌جای آنکه سیاستشان دینی باشد، دینشان سیاسی‌کاری است. همان کار دشمن را انجام می‌دهند که فلان جناح یا فلان‌کس را بالا یا پایین ببرند. بعضی‌ها صاحب رسانه‌اند، بعضی‌ها صاحب منبرهای تبلیغاتی هستند، می‌توانند حرف بزنند و نه خدا، نه دین، نه انصاف را رعایت نمی‌کنند.

_ این‌ها دشمن را شاد می‌کنند به قیمت ناامید کردن مردم و نسل جوان؛ بخصوص کسانی که همه‌ی امکانات مدیریتی، یا امروز دستشان است یا دیروز دستشان بوده، فرقی نمی‌کند؛ تمام امکانات دست این‌ها بوده یا هست و آن‌وقت به قول فرنگی‌مآبان، نقش اپوزیسیون به خود می‌گیرند. این کسانی که کشور در اختیارشان هست یا بوده، دیگر حق ندارند علیه کشور حرف بزنند؛ این‌ها باید پاسخگو باشند. بنده‌ای که امکانات در اختیارم هست نمی‌توانم مدعی باشم، من باید پاسخگو باشم که با این امکانات چه کرده‌ام.

_ به‌جای اینکه پاسخگویی کنم، نقش مدعی را علیه این و آن بازی کنم؛ مردم این را قبول نمی‌کنند. حالا ممکن است کسی فکر کند در مردم تأثیر می‌گذارد [اما] مردم هم آگاهند و این را نمی‌پذیرند.

_ همه‌ی مدیران جمهوری اسلامی از اول تا امروز، خدمات مهمی انجام داده‌اند؛ خب ما بودیم و از نزدیک دیده‌ایم؛ البته صدماتی هم زده‌اند. انسان باید خدمات دولتی‌ها و قضائی‌ها و مجلسی‌ها را در طول زمان -هر چه بوده- سپاسگزاری کند. صدمات را هم باید نقد کرد؛ منتها نقد منصفانه و مسئولانه، نه نقد همراه با تهمت.
نقد و نقدپذیری واجب است، تهمت و لجن‌پراکنی حرام است. نقد با تهمت زدن و تکرار کردن حرف دشمن فرق دارد.
نقد باید منصفانه و عاقلانه و مسئولانه باشد. سیاه‌نمایی هنر نیست. اینکه برداریم همین‌طوری بی‌هوا این قوه و آن قوه را بدون هیچ تمییزی محکوم کنیم، اینکه هنری نیست. هر بچه‌ای هم می‌تواند سنگ بردارد و شیشه‌ها را بشکند؛ اینکه هنری نیست.

_ هنر این است که انسان منطقی و منصفانه حرف بزند و برای قدرت‌یابی حرف نزند و خدا را در نظر داشته باشد. انقلابی‌نمایی غیر از انقلابی‌گری است. انقلابی‌گری کار سختی است؛ پابندی و تدین لازم دارد. نمی‌شود که انسان یک دهه همه‌کاره‌ی کشور باشد، بعد یک دهه‌ی بعدی تبدیل شود به مخالف‌خوان کشور.  9دی که آن‌قدر عظمت دارد، پاسخ ملت به این بازی‌ها بود.  9دی دفاع از ارزش‌ها و دین بود. آنجا ایستادگی‌ای که کردیم برای دفاع از [اصل] انتخابات بود.

_‌خیلی باید مراقب خودمان باشیم؛ امام فرمودند که ملاک، حال فعلی افراد است؛ امام حکیم بود، معنای این سخن آن است که هیچ‌کس ضمانت درست بودن تا دم مرگ را ندارد و باید مراقب خودش باشد.حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است

_ مراقب باشید نفوذی دشمن در دستگاه‌های تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر وارد نشود. چاپلوسی‌های دشمن را هم جدی نگیرید. اظهار محبت و ارادت و «بیا دست بدهیم» و «بنشینیم» را جدی نگیرند. این‌ها اگر رعایت شود، بدانیم جمهوری اسلامی همچنان این حرکت رو به جلو را پیش خواهد رفت و این مشکلات گرانی و تورم و رکود -که بنده می‌دانم مردم دچارش هستند- با همت مسئولین قابل رفع است و خدای متعال پاداش این را خواهد داد و گره را باز خواهد کرد.

_ دشمن اصلی ما که آمریکاست یکی از فاسدترین و ظالم‌ترین حکومت‌های دنیاست؛ آن‌ها از تروریست‌ها و داعش تا توانستند حمایت کردند، باز هم دارند از زیر به داعش و امثال داعش، به تکفیری‌ها کمک می‌کنند؛ از دیکتاتورها، شاه ایران، خاندان سعودی و سلسله‌های ظالم منطقه حمایت می‌کنند؛ از جنایتکارانی که در فلسطین و یمن جنایت می‌کنند حمایت می‌کنند.

_ در داخل کشور خودشان جنایت می‌کنند؛ پلیس آمریکایی بدون هیچ عذر موجهی زن و بچه و جوان سیاه‌پوست را به قتل می‌رساند و در دادگاه تبرئه می‌شود! این دستگاه قضائی‌شان است، آن‌وقت به دستگاه قضائی دیگر کشورها و دستگاه قضائی مؤمن کشور ما ایراد می‌کنند.
البته دستگاه قضائی ما بدون ایراد نیست، من از اشکالاتی که در قوه‌ی قضائیه و مجریه است، بی‌اطلاع نیستم، اطلاع من شاید بیش از خیلی‌های دیگر است، لکن نقاط مثبت را هم می‌بینم. بله، قاضی فاسد داریم، قاضی عادل و مطمئن هم داریم؛ حق نداریم یک‌سره نفی کنیم. مدیر اجرایی جاه‌طلبِ پرروی پول‌طلب داریم، مدیر اجرایی پاک‌دست زحمت‌کش هم داریم؛ حق نداریم همه را با یک چوب برانیم.

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۶ دی ۱۳۹۶ساعت 14:10  توسط محمد حسین صادقی  | 

سوختن بسیجی در نفربر

هوالجمیل

خاطره ای تلخ به نقل از سایت بهشت ما

«حسین خرازی»، نشست ترک موتورم و گفت: «بریم یک سر به خط بزنیم». بین راه، به یک نفربر پی ام پی برخوردیم که در آتش می سوخت و چند بسیجی هم، عرق ریزان و مضطرب، سعی می کردند با خاک و آب، شعله ها را مهر کنند. حسین آقا گفت:« اینا دارن چی کار می کنن؟ وایسا بریم ببینیم چه خبره».


هرم آتش نمی گذاشت کسی بیشتر از دو- سه متر به نفربر نزدیک شود. از داخل شعله ها، سر و صدای می آمد. فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد. من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو – سه متری، می پاشیدیم روی آتش. جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا ضجه و ناله نمی زد و همین پدر همه ی ما را درآورده بود. بلند بلند فریاد می زد:«خدایا ! الان پاهام داره می سوزه، می خوام اون ور ثابت قدمم کنی. خدایا! الان سینه ام داره می سوزه، این سوزش به سوزش سینه ی حضرت زهرا نمی رسه. خدایا! الان دست هام سوخت، می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم، نمی خوام دست هام گناه کار باشه. خدایا! صورتم داره می سوزه، این سوزش برای امام زمانه، برای ولایته، اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت.»

اگر به چشمان خودم ندیده بودم، امکان نداشت باور کنم کسی بتواند با چنین وضعی، چنین حرف هایی بزند. انگار خواب می دیدم اما آن بسیجی که هیچ وقت نفهمیدم کی بود، همان طور که ذره ذره کباب می شد،این جمله ها را خیلی مرتب و سلیس فریاد می زد.

آتش که به سرش رسید، گفت: «خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی تونم، دارم تموم می کنم. لااله الا الله، لا اله الا الله. خدایا! خودت شاهد باش. خودت شهادت بده آخ نگفتم»

به این جا که رسید، سرش با صدای تقی ترکید و تمام.

آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم. بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. یکی با کف دست به پیشانی اش می زد، یکی زانو زده و توی سرش می زد، یکی با صدای بلند گریه می کرد. سوختن آن بسیجی، همه ما را سوزاند.حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت:«خدایا! ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟ ما فرمانده ایناییم؟

اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره، بگه جواب اینا رو چی می دی؟» حالش خیلی خراب بود. آشکارا ضعف کرده بود و داشت از حال می رفت. زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن کره ای و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد. دو ساعت بعد، از همان مسیر برمی گشتیم، که دیدیم سه – چهار نفر دور چیزی حلقه زده و نشسته اند. حسین گفت:« وایسا به اینا بگو از هم جدا بشن. یه چیزی بیاد وسطشون، همه با هم تلف می شن. همون یکی بس نبود؟»

نزدیکشان ترمز زدم. یکی شان بلند شد و گفت:«حسین آقا! جمعش کردیما» . حسین گفت:«چی چی رو جمع کردین؟» طرف گفت: «همه ی هیکلش شد همین یه گونی». فهمیدیم، جنازه ی همان شهید را می گوید که دوساعت قبل داخل نفربر سوخت. دور گونی نشسته بودند و زیارت عاشورا می خواندند. حسین آقا، از موتور پیاده شده و گفت: «جا بدید ما هم بشینیم، با هم بخونیم. ایشالا مثل این شهید،معرفت پیدا کنیم».

+ نوشته شده در  شنبه ۲ دی ۱۳۹۶ساعت 21:15  توسط محمد حسین صادقی  |