اشارات
سردار رشید اسلام شهيد محمد جواد كاوياني
سنگرساز بي سنگر
شهيدان زرقان همگي گمنام و مهجورند و يكي از آنها كه قدر و منزلتشان واقعاً ناشناخته مانده شهيد كاوياني است و اين مقاله در حد يك قطره از اقيانوس به معرفي اين الگوي عشق و ايثار و استقامت پرداخته است.
شهيد كاوياني در طول دوران مبارزه عليه رژيم ستمشاهي فعاليتي چشمگير و مؤثر و پرشور داشت و علاوه بر حضور در تظاهراتها و قيامهاي مردمي در شيراز و زرقان ، به نوشتن پارچه و شعارهاي انقلابي روي ديوارها مي پرداخت و با توجه به خط بسيار زيبا و ذوق فراوان در گرافيك و طراحي ، نوشته هايش بسيار مؤثر و راهگشا بودند. نكتهء مهم ديگر انتخاب شعارها و پيامهاي مناسب و كوبنده و اصيل بود كه از ذهن خلاق و تسلط او بر آيات و احاديث و روايات و گفتارهاي بزرگان سرچشمه ميگرفت و هر حرف و پيامي را به زينت هنر نمي آراست. اكثر مغازه ها و مساجد و تكايا در آن زمان، پارچه هائي كه توسط او نوشته ميشد بر سر در خود نصب ميكردند و كمتر جائي پيدا ميشد كه نوشته اي چشم نواز از او در معرض ديد مردم نباشد. او براي هنر خويش ارزش قائل بود و به اين وسيله ميكوشيد پيامهاي مهجور اهلبيت را به ميان مردم بياورد و اين رسالت را به خوبي در آن زمان انجام داد و تأثيري شگرف بر تحولات فكري جامعه گذاشت. در اصل تأثير هنر و مجاهدتهاي او به قدري بود كه هر بيننده اي سريعاً جذب نوشته هايش ميشد و شهر نيز بخاطر هنرمندي متعهدانهء او هميشه حالتي عاشورائي و انقلابي داشت. او در هر كاري خوش سليقه و صاحبنظر و گره گشا بود و هميشه با برنامه هاي بسيار جالب و حساب شده و منطقي مشكلات موجود را حل ميكرد.
فعاليتهاي فرهنگي او در دوران تثبيت انقلاب و شروع جنگ تحميلي نيز ادامه يافت و از اين بابت او الهام بخش ديگران بود.در تشكيل كميته انقلاب و سپاه و جهاد و بسيج نقشي مؤثر داشت و خود را با تمام وجود وقف انقلاب نوپاي اسلامي كرده بود. بدون چشمداشت و مزد و منت شبانه روز كار ميكرد و بجز براي اداي نماز اول وقت دست از كار نمي كشيد و در هر صحنه اي كه به وجود او نياز بود بي چون و چرا حضور مي يافت. لطافت روح و طبع ، خوشفكري ، بي توقعي و خستگي ناپذيري اورا بصورت الگوئي اسطوره اي در بين بچه ها در آورده بود.
حفظ و حراست از دستاوردهاي انقلاب بزرگترين دغدغه فكري او بود و به همين خاطر با ايجاد گروههاي سرود و نمايش و برپائي جلسات قرائت قرآن و نهج البلاغه و در هر فرصتي به تبيين آرمانهاي امام راحل (ره) مي پرداخت و به شبهات و سؤالات، پاسخهاي درست و حسابي مي داد. خيلي از وقتها كه بچه ها از نگهباني و مأموريتهاي محوله برميگشتند چاي و وسائل رفاهي براي آنها تهيه ميكرد و با خوشروئي و خوش زباني ، خستگي و نگراني را ازچهره آنها مي زدود و آنها را به آينده اي آفتابي اميدوارتر ميكرد و با طرح سؤالات اساسي و پاسخ دادن به آنها، به تحكيم سنگرهاي ايدئولوژيك مي پرداخت. جهاد فكري او در آن دوران كه افكار انحرافي در حال شيوع و گسترش بود بارزترين خصيصهء شخصيتي او بشمار مي آيد.
با آغاز جنگ تحميلي فعاليتهاي او بيشتر و مؤثرتر شد. در تمام صحنه ها حضوري چشمگير داشت و شبانه روز براي ساماندهي امور جنگ زدگان و پشتيباني جبهه تلاش ميكرد. او مثل شمعي عاشقانه مي سوخت و به قلب ديگران گرما و روشني مي بخشيد.
شهيد كاوياني اگرچه كارهاي مهمي را در پشت جبهه مديريت و اجرا ميكرد ولي هيچ چيز مثل حضور در جبهه ها نمي توانست روح بيقرار او را آرام كند و لذا راهي خطوط نبرد شد و به سنگرسازان بي سنگر پيوست و در عمليات فتح المبين شركت كرد.
عمليات فتح المبين در تاريخ دفاع مقدس يكي از مهمترين و سرنوشت سازترين عملياتها به حساب مي آيد. در اين عمليات مناطق وسيعي از ميهن اسلامي از چنگ متجاوزين بعثي بيرون آمد و دنيا براي اولين بار استعداد و قدرت نظامي ايران را در بهت و ناباوري به نظاره نشست. شايد اگر اين عمليات صورت نگرفته بود اكثر كشورهاي بيطرف هم كه تا آن زمان به جمع حاميان صدام نپيوسته بودند براي سرنگوني نظام اسلامي وارد جنگ مي شدند و رژيم جنايتكار عراق را با تجهيزات و نفرات پشتيباني ميكردند؛ اما عمليات پر افتخار فتح المبين محاسبات جهانخواران را به هم زد و همه را به تأمل و بازنگري در سياستهاي خود واداشت.
در اين عمليات عظيم كه امدادهاي الهي در آن كاملاً مشهود بود سنگرسازان بي سنگر بزرگترين نقش حماسي خود را ايفا كردند و زمينه را براي نقش آفريني نيروهاي مسلح ومؤمن ايران فراهم نمودند. سنگرسازاني كه براي ديگران سنگر و خاكريز مي ساختند ولي خود، روي ماشينهاي بزرگ راهسازي در معرض بمباران و تير مستقيم تانكها و گلوله ها و تركشهاي بيشمار قرار ميگرفتند و يكي از آن جهادگران حماسه ساز و پرافتخار شهيد محمد جواد كاوياني بود كه خاطرات رشادتها و مجاهدتهاي او هرگز از ذهن همرزمانش پاك نخواهد شد. شهيد كاوياني در همين عمليات در آغاز فروردين سال 61 به آرزوي نهائي خويش دست يافت و روح بيقرار و عاشورائي او در ساحل قرب حق و جوار مولايش اباعبدالله (ع) آرام گرفت و زيباترين نقش هنري خود را برصحيفهء عالم وجود نگاشت.

شهيد محمد جواد كاوياني و شهيد ابوالفضل صادقي پسرخاله هستند و هردو در سن 22 سالگي به شهادت رسيدند.
با آرزوي علو درجات براي تمام شهيدان ، بخصوص شهيدان گرانقدر و گمنام زرقان و اين دو شهيد عزيز.
والسلام - هدهد - قم - ارديبهشت 85
![]()
![]()
![]()
هوالجمیل
زين همرهان سست عناصر دلم گرفت شير خدا و رستم دستانم آرزوست
براي پرواز در وبلاگهاي آسماني به مجمع وبلاگ نويسان مهدوي سفر كنيد
آسماني با بيش 300 چشم انداز بهشتي و هزاران سر چشمه اشراق